اگزیستانسیالیسم (2) (بخش آخر)
برگردان شین میم شین برگردان شین میم شین

 

پروفسور مانفرد بور

• اگزیستانسیالیسم از سوی نمایندگان مختلفش بطرق متفاوت تکوین یافته است:
• آنها اصطلاحات و نحوه بیان و متدهای متفاوتی را بکار می برند.

I
وجوه مشترک همه فرقه های اگزیستانسیالیسم

• وجوه مشترک همه فرقه های اگزیستانسیالیسم به شرح زیرند:

1

• مبدأ قرار دادن مفهوم حیات و تعریف کاملا سوبژکتیویستی از آن.

2

• حک حرمت از تفکر علمی و علم بطور کلی و تحقیر آن.

3

• اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)

4

• قطع رابطه آگاهانه با سنن فلسفی

5

• طرح حالات روانی غیرعادی (بیمارگونه) از قبیل ترس، تهوع و امثالهم اساسا بمثابه مسائل اساسی فلسفه

6

• ایراسیونالیسم (خردستیزی) عمدی بلحاظ متدیکی و سیستماتیکی

 
7

• جایگزین ساختن تفکرعلمی بوسیله «تحت تأثیر قرار گرفتن و با آن زیستن» شخصی

8

• اکلکتیسیسم

 
9

• برخورد انتزاعی، متافیزیکی و غیرتاریخی به شرایط اجتماعی و انسان و بی اعتنائی به آنها.

II
خطوط اصلی اگزیستانسیالیسم

1

• اگزیستانسیالیسم در پی تلاش های خود به این نتیجه نهائی می رسد که زندگی انسانی سرآغاز مرگ است:
• «مرگ نحوه ای از وجود است، که هستی انسانی به خود می گیرد، به محض این که هست می شود.»
• (هایدگر، «وجود و زمان»، ص 245 )

• «هستی یعنی ورود عروسواره به خانه داماد نیستی »
(هایدگر، «متافیزیک به چه معنی است؟»، ص 32 )

2

• اگزیستانسیالیسم ـ بنا بر خصلت خود ـ هم در آغاز و هم در فرجام، آموزشی عمیقا پسیمیستی (بدبینانه) و نیهلیستی است.

3

• تأثیرات اگزیستانسیالیسم همگی در راستای انحلال کلیه مسئولیت های دسته جمعی، تار و مار ساختن هرگونه آرمان و ایدئال و نفی موازین و معیارهای عینی عمل می کنند.

4

• اگزیستانسیالیسم در پی اثبات این امر است که انسان ـ هم بمثابه موجود منفرد و هم بمثابه موجود نوعی ـ هرگونه تکیه گاه و سمتگیری و هرگونه پیوند با دیگران را بویژه هرگونه پیوند اجتماعی را از دست می دهد.

کارل یاسپرس (1883 ـ 1969)
روانکاو و فیلسوف آلمانی
نماینده فلسفه حیات که با اگزیستانسیالیسم سارتر تفاوت های جدی داشت.
موضوعات آثار فلسفی:
فلسفه مذهب
فلسفه روشنفکرانه

• یاسپرس این نظریه را در جمله زیر جمعبندی می کند:
• «من بمثابه من اجتماعی، دیگر خود من نیست.»
• (کارل یاسپرس، «فلسفه»، جلد دوم، ص 30)

5

هایدگر در میان رفقای نازی

• فونکسیون اجتماعی اگزیستانسیالیسم خصلت منفی دارد.
• جنبش باصطلاح اگزیستانسیالیستی آلمانی بود که عمدتا در سالهای 30 محافل پهناوری از روشنفکران بورژوائی و خرده بورژوائی تحصیلکرده را به ماجراجوئی روشنفکرانه سوق داد، روند روی برگرداندن آنها از آرمان های انسانی اصیل کلاسیک بورژوائی را سرعت بخشید و بدین طریق برای پذیرش ایدئولوژی و پراتیک فاشیسم آلمانی نرم و آماده ساخت.

6

• اگزیستانسیالیسم بعد از جنگ جهانی دوم، دقیقا همین نقش را در آلمان غربی بازی کرده و هنوز هم بازی می کند.
• تصادفی نیست که نمایندگان برجسته اگزیستانسیالیسم از جمله هایدگر خادم سینه چاک فاشیسم آلمانی بوده اند و امروزه در خدمت سیاست جنگ اتمی آلمان غربی قرار دارند.

7

• اگزیستانسیالیسم باصطلاح فرانسوی برخلاف اگزیستانسیالیسم باصطلاح آلمانی فقط تا حدودی خادم نیروهای سیاسی ارتجاعی بوده است:
• در حالیکه مارسل در اپوزیسیون علیه آموزش رسمی کاتولیکی قرار داشت، سارتر در مقاومت علیه فاشیسم آلمان شرکت کرد و بعدها در جنبش جهانی صلح فعال بوده است.

8

• آنچه اگزیستانسیالیسم بمثابه «هستی»، «حیات» و «ماهیت انسانی» مطرح می کند، در واقع موقعیت نومیدانه بورژوائی در عصر گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم است.

9

• در فلسفه معاصر بورژوائی، بندرت جریان دیگری یافت می شود که با طرح مسائل خود بتواند همانند اگزیستانسیالیسم با هستی انسان بورژوائی در شرایط معین تاریخی ـ اجتماعی دمخور باشد.

«مسائل ابدی» مطروحه ازسوی اگزیستانسیالیسم چیزی جز انعکاس بحران سیستم اجتماعی امپریالیستی نیستند.

پایان

October 27th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي